این دخترا اول صبح هم دوس دارن ضایع بشن....
واسشون فرق نداره.... ما اگه یه روز اول صبح یه اتفاقی واسمون بیوفته تا آخر شب اعصابمون سگی میشه... اینا از بس ذهنشون تک بعدی کار میکنه که زود فراموش می کنن و حتی قضیه ی ضایع شدنشون رو واسه دوستاشون هم تعریف میکنن....
نمی کنین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا خودم خیلی دیدم.... (امروز اومدم جلو پسر عموم افه بیام و ناز کنم یه دفه زرتم در رفت انقدر ضایه شدددددم.... ۲ تایی کلی خندیدیم.... کلی؟؟؟)
پسر داشتم از ۴ راه پیش خونمون رد می شدم ۲ تا داف شاستی بالای خرکی نشسته بودن تو ماشین... فشن و تپل.... پشت چراغ قرمز واستاده بودن ... هوا سرد بود و من کاپشن پف پفی پوشیده بودم و زیپشو بسته بودم و تا ته گردنمو کرده بدم توش... کلاه بافتنی سرم بود و کلاه کاپشنمم کشیده بودم رو سرم با یه حالت خوف ُ خف کرده بودم تو لباسم طوری که اگه بابام منو میدید نمیشناختم...
من دیدم راننده هه داره با قفل در ور میره و هی بالا پایینش میکنه....(ماشینش سمند بود).... داشتم رد میشدم دیدم صدام کرد....
ببخشید آقا.......
رومو کردم بهش ..
میشه در و از بیرون واسم باز کنین؟؟؟؟ از تو باز نمی شه....
من دستامو از جیبم درآوردم با یه لحن اوا خواهری باحال (که فقط خودم می تونم بگم) گفتم در و باز کنم؟؟؟؟
خندش گرفت گفت آره
یه دفه اخمامو کردم تو هم گفتم نوچ...
بعد برگشتم و رفتم....
این قضیه هه طوری بود که ۲ تا دختری که کلی توجه جلب می کردن جلوی همه ی کسایی که اونجا وایساده بودن و ماشینایی که پشتشون بود پشم بزرگی شدن.... کلی؟؟؟؟
ولی انصافا اول صبح انرژی گرفتیم در حد اتمی
کش رفته شده از وب antigirls666.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: